بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 65
آینه ها با من قهرندو خورشید از من رو بر می گرداند.من از تو دورشدم
از رازقی و رازیانه و کلبه سپید آرزو ها یم میان انبو هی از شب بوسه هاست.
دلگیر تر از همیشه ام و فانوس های آویزان پشت
در را دستمال نمی کشم.حال دیگر صنو بر های این طرف خیابان
سبز نیستند و به پاییز سلام گفته اند. حرفهایم را از یاد می برمفشاید
هنوز دیر نشده اشک هایم را پنهان می کنم،صنو بر ها با ید سبز باشند!!!
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
MnaoM
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک